سفارش تبلیغ
صبا ویژن

DENIZ


ساعت 4:44 عصر شنبه 86/6/31

دیروز و فردا مرا فریب دادند........دیروز با خاطراتش و فردا با وعده هایش.......وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود

روزها میگذرند عشق هامیمیرند رنگها رنگ دگر میگیرند و فقط خاطره هاست که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده به جای می مانند زندگی شوق تمنای همین خاطره هاست


¤ نویسنده: بابک

نوشته های دیگران ( )

ساعت 4:9 عصر شنبه 86/6/31

تنها یک قانون شما را به خداوند پیوند می دهد و آن هم قانون عشق است. عشق به شما الهام می بخشد، شما را رهبری می کند، تسکین می دهد و باعث آسایشتان می شود

یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم / گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم پر پروانه شکستن هنر انسان نیست / گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم / وقت پرپر شدنش ساز و نوایی نکنیم یادمان یاشد اگر خاطرمان تنها ماند / طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم

بوسه آغازی برای ما شدن لحظه ای با دلیری تنها شدن بوسه سر فصل کتاب عاشقی بوسه رمز وارد دل ها شدن بوسه آتش میزند بر جسم و جان بوسه یعنی عشق من،با من بمان.

ما همیشه صداهای بلند را میشنویم، پررنگ ها را میبینیم، سخت ها را میخواهیم. غافل ازینکه خوبها آسان میآیند، بی رنگ می مانند و بی صدا می روند


¤ نویسنده: بابک

نوشته های دیگران ( )

ساعت 9:52 عصر چهارشنبه 86/6/28

بوسه آغازی برای ما شدن لحظه ای با دلیری تنها شدن بوسه سر فصل کتاب عاشقی بوسه رمز وارد دل ها شدن بوسه آتش میزند بر جسم و جان بوسه یعنی عشق من،با من بمان.

دنیا این قدر بزرگه که هر کسی واسه خودش یه جایی داره پس سعی کنید به جای اینکه جای کسی رو بگیرید جای خودتون رو پیدا کنی

وقتی از مادر متولد شدم..صدایی در گوشم طنین انداخت که بعد از این با تو خواهم بود. به او گفتم تو کیستی؟ گفت :غم! فکر کردم غم عروسکی خواهد بود که من بعدها با اون بازی خواهم کرد. ولی بعدها فهمیدم!! که من عروسکی هستم در دستان غم


¤ نویسنده: بابک

نوشته های دیگران ( )

ساعت 9:20 صبح شنبه 86/6/24

مهتابی اتاقم صاعقه می زند
و چشمانم باران مبارند , بهاری !
دستی تکان می دهی از سر عادت
و شاید کمی اجباری .
به سلامت اما ...
این گونه خداحافظی نمی کنند !!!

قرارمان این نبود.
با وجودی که می دانستی در انتظار تو
هر ثانیه به سختی یک ماه می گذرد ,
با همه تبانی کردی که امسال نیز ...
ساعتها را به جلو نکشند !!!


¤ نویسنده: بابک

نوشته های دیگران ( )

ساعت 4:11 عصر سه شنبه 86/6/13

با تو بودن از تو گفتن زیباست
مثل آواز قناری تو بهار

با تو بودن از تو گفتن زیباست
مثل آواز قشنگ جویبار

با تو بودن از تو گفتن زیباست
مثل نیلوفر آبی در آب
مثل اشکهای لطیف شبنم روی گونه های زنبقهای خواب

با تو بودن از تو گفتن زیباست
مثل بارش بارون تو کویر
مثل رویش دوباره چمن روی تن یخ زده زمین پیر

تویی مهتاب سحر ، تویی بارون کویر
از تن خستهء من گرد غربت را بگیر
مثل خورشید بزن و آبم کن
مثل لالایی شب خوابم کن
به تن خسته بزن رنگ دگر
دل ما را تو ببر تا به سحر


¤ نویسنده: بابک

نوشته های دیگران ( )

<      1   2   3   4   5   >>   >

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
29
:: بازدید دیروز ::
4
:: کل بازدیدها ::
479392

:: درباره من ::

DENIZ

بابک
شدیدا مد گرا و واقع بین

:: لینک به وبلاگ ::

DENIZ

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

خواندنی ها[48] . حرفهای من[20] . زبان ترکی و...[13] . تست ها[5] . رمضان مبارک... .

:: آرشیو ::

ارشیومرداد
ارشیو شهریور
ارشیو مهر
ارشیو ابان
آرشیوخرداد ماه 87

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

خبرگزاری علم و سیاست
کوثر
ایدا
عشق دلسوز

:: لوگوی دوستان من::


















::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: موسیقی ::