سفارش تبلیغ
صبا ویژن

DENIZ


ساعت 10:25 عصر دوشنبه 86/6/5

ای عشق من صدای سخن تو را می شنوم...
من با الفبای زبان تو اشنا هستم.
صدای تو مثل زمزمه ورد ارام وگاه پر خروشیست که من گویی هر کلمه انرا هزاران بار شنیده امم. صدای تو صدای همه قشنگیهای عالم است, مثل صدای پر زدن کبوتری است در اسمان...
صدایی که من به چشم خود می بینم...
مثل اسمان پر رنگ ابی, ابی بی کرانه ای که نوایی از قرار و ارامش داردویا نشستن در زیر سایبانی از گلبرگهای اطلسی...
و تماشای کوچه باقی که حضور همه صنوبران است بر سنگفرشهایش...
نسیمی ارام برگهای سبز را به سویی دیگر می برد, که مبادا پای رهگذری انرا لگد کوب کند...
اری........
ای عشق من صدای سخن تو را می شنوم...

¤ نویسنده: بابک

نوشته های دیگران ( )

ساعت 2:25 عصر شنبه 86/6/3

از شیشه نبودم که با سنگ بمیرم من آمده بودم که تا مرز رسیدن همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیرم. تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبم.شاید که خدا. خواست که دلتنگ بمیرم

باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم با جون و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم من نیستم چون دیگران بازیگر بازیگران اول به دام آرم تو را وانگه گرفتارت شوم

زندگی دفتری از خاطرهاست ... یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ... یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسفر سختی هاست ،چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد... ما همه همسفریم

اجبار است مرگ انتظار است عشق یکبار است اگر رفتم تو یادم کن اگر مردم تو خاکم کن و بر سنگم نگاهی کن که بنوشته: صفای زندگی عشق است


¤ نویسنده: بابک

نوشته های دیگران ( )

ساعت 10:30 عصر پنج شنبه 86/6/1

امشب آسمان دلتنگ تر از آن است که برای دلتنگی من هم بگرید .. امشب آسمان بارانی تر از آن است که پناهگاهی برای بغضم باشد ... تو هم دلتنگ تر و گریان تر از آنی که غصه های عشق را به امانت بگیری.. پس آزاد باش

تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ... تنهایی را دوست دام زیرا تجربه کردم ... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست .. . تنهایی را دوست دارم زیرا.... در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد

شنا کنیم ؟ حقیقت ساده لوح پذیرفت و گول او را خورد . آن دو با هم به کنار ساحل رفتند . حقیقت لباسش را در آورد . دروغ حیله گر فوراً لباسهای او را پوشید . از آن روز به بعد همیشه حقیقت عریان و زشت است و دروغ در لباس حقیقت زیبا و فریبنده


¤ نویسنده: بابک

نوشته های دیگران ( )

ساعت 8:13 صبح پنج شنبه 86/6/1

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست ؟؟؟

داستان غم هجران تو گفتم با شمع

آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد

 


¤ نویسنده: بابک

نوشته های دیگران ( )

ساعت 10:33 عصر چهارشنبه 86/5/31

خدایا به من قدرت بده همان اندازه که دوستش دارم نیاز به دوست داشتنش را در خود خاموش کنم.

گریه در چشمان ما طوفان غم دارد ولی خنده بر لب می زنم تا کس ندلند راز من.

 تکیه بر دیوار کردم خاک بر پشتم نشست.دوستی با هرکه کردم عاقبت قلبم شکست.آن قدر رنجی که دنیا بر دل ما می کند بر دل هر کس کند او ترک دنیا می کند.با خودم گفتم که فردا ترک دنیا می کنم...

تو این روزگار تلخ همه از مرگ می ترسیدن و من از رفیق نامرد.همه از معشوق می ترسیدن و من از عشق.همه از تنهایی می ترسیدن و من از دوستی...

عاشقت بودم توگفتی عاشقان دیوانه اند عاقبت عاشق شدی دیدی که خوددیوانه ای

عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست عاشقی مقدور هر عیاش نیست غم کشیدن صنعت نقاش نیست


¤ نویسنده: بابک

نوشته های دیگران ( )

<   <<   6   7   8      >

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
12
:: بازدید دیروز ::
21
:: کل بازدیدها ::
478788

:: درباره من ::

DENIZ

بابک
شدیدا مد گرا و واقع بین

:: لینک به وبلاگ ::

DENIZ

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

خواندنی ها[48] . حرفهای من[20] . زبان ترکی و...[13] . تست ها[5] . رمضان مبارک... .

:: آرشیو ::

ارشیومرداد
ارشیو شهریور
ارشیو مهر
ارشیو ابان
آرشیوخرداد ماه 87

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

خبرگزاری علم و سیاست
کوثر
ایدا
عشق دلسوز

:: لوگوی دوستان من::


















::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::

 

:: موسیقی ::